فصل سوم - اشعار ۳۸ الی ۶۱

 

آتشافروز

 

لبانم را که رژ می‌زنم

عطر نفس‌هایت زبانه می‌کشد

 

دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴

 


 

مات

 

نفس‌بریده از طغیان بوسه‌های وحشی

اسارت آغوش تو را چنگ می‌زنم

مرا بر حجم اندامت مصلوب کن

 

 دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴

 


 

ساغر

  

هر قدر هیبت مردانه‌ات را به رخ بکشی

اینجا زنی‌ست

که با دلبری‌های کودکانه

خودش را در آغوش تو جا می‌کُنَد

 

سه‌شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴

 


 

همگام

  

فالش می‌نوازم

لب‌هایم را

با ضرباهنگ بوسه‌هایت

کوک کن

 

پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴

 


 

سکانس مفقود

  

ثانیه‌های تب‌دار نیمه شب

عریانی اندام‌های گره‌خورده

در التهاب پیچش تانگو

دو گیلاس ویسکی یخ

و یک بوسۀ داغ فرانسوی

 

چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴

 


  

رز آبی

  

تنها یک واژه

جای خالی تو را پُر می‌کند

و آن، تنهایی‌ست

 

یکشنبه ۵ مهر ۱۳۹۴

 


 

دل‌باخته  

 

هر بار مغلوب بوسه‌هایت می‌شوم و باز

لب‌هایم تو را به مبارزه می‌طلبند

 

شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۴

 


 

مرثیۀ سکوت

 

در راهروی خاموش قلبم

صدای نفس‌هایت چکه می‌کند

دریغا که فریاد احساسم

لابلای چرخ دنده‌های زمان، سلاخی شد

 

شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴

 


 

عطر حضور

 

می‌دانم همین حوالی هستی

و از ورای دیوار خاموشی

عشق را دنبال می‌کنی

درست مثل من

 

سه‌شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۵

 


 

شرر

 

بوی مشروبت را دوست دارم

آنگاه که تو سگ می شوی

و من، گربه

 

شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵

 


 

یاغی

 

آشوب به پا می‌کنی در سرزمین تنم

من، دیوانۀ چشمان بزهکار تو‌اَم

 

جمعه ۱۸ تیر ۱۳۹۵

 


 

شکلات داغ

 

کراوات می‌شوم

می‌پیچم بر گردنت

مرا به آغوش خود

محکم گره بزن

 

سه‌شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵

 


 

ساقی

 

طعم ویسکی می‌دهند لب‌هایت

پِیکی دیگر مهمانم کن

 

یکشنبه ۴ مهر ۱۳۹۵

 


 

خزان‌زده

 

خنده‌هایم را به یادگار بردی

و بغض‌هایت را در قلبم جاگذاشتی

بهار دلربای من

اینجا همیشه پاییز است

  

جمعه ۳ دی ۱۳۹۵

 


 

بهاری نو

 

لب که می‌سایی بر لبانم

هوس وحشی نارس

از سینه‌هایم جوانه می‌زند

رب‌النوع عشق و آرامش

مرا به بلوغ برسان

 

جمعه ۱ بهمن ۱۳۹۵

 


 

کلام آخر

 

آدم نمی‌شوم

سیب لب‌هایت را گاز باید زد

 

یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۵

 


 

ملاقات در مه

 

شبانگاه موازی

ساعت به وقت دیروز

مردی در زیرسیگاری اشک می‌ریزد

یوغ اسارت بر تن اشتیاق پیر

استیصال لمس یک آمیزش

قلم در پیچشی شهوت‌آلود

زنی در تختخواب، خاطره دود می‌کند

 

جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷

 


  

جاویدان

 

موسم جوانی بگذشت

اما تو هنوز

همان دلبر بی‌همتایی

با آن قامت رعنا و

لبخند دلفریب

که باید در آغوشش جان داد

 

دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸

 


 

عطش

 

آغوشم هیمۀ هوس

لبانت گدازه‌های جنون

با شلیک یک بوسه

آتش بزن تمام مرا

 

جمعه ۱۰ خرداد ۱۳۹۸

 


 

همزاد

 

تو، آن آرامش محضی

که در کشاکش لب‌های عاصی

آفریده شد

 

یکشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۸

 


 

ارتعاش

 

ساز من همیشه

روی نت صدای تو کوک است

هر بار می‌نوازم

طنین خنده‌هایت در خانه می‌پیچد

 

شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

 


 

فروپاشی

  

کودتای وحشیِ تبِ آغوشت

عمارت تنم را به آتش کشید

و من در سیطرۀ لب‌های اغواگرت

آرام آرام، خاکستر شدم

 

سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

 


 

نبض سبز

 

 با نزول تیغ لبت بر گردنم

بادۀ ناب از کالبدم تراوید

آه… ای انقباض نفس‌گیر لذت 

به معراج ببر مرا

 

شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰

 


 

گیلاس وحشی

 

قطره قطره باران

می‌چکد از سینه‌ام

دندان خواهم گرفت

لب‌های خیسَت را

 

پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳